به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، حکایت چیستی آغاز از مرغ یا تخم مرغ، حکایتی بس طولانی است که همچنان بی پاسخ مانده است؛ حکایتی که در مورد فرایندهای اجتماعی نیز ناظر و صادق است.
از مهم ترین فرایندهای اجتماعی در هر جامعه، بازخوانی و بازشناسی شخصیت ها و چهره های آن جامعه است؛ بازخوانی که برای شخصیت های برجسته از سوی صاحبنظرانی متخصص در این حوزه باید صورت پذیرد.
این موضوع بهانهای برای نگارش یادداشت پیش رو است، یعنی مهم ترین رویداد فرهنگی هفته گذشته و بزرگداشت سالروز ملاصدرا در شیراز که با حضور تعداد محدودی از چهره های فلسفی و فرهنگی دانشگاهی و حوزوی و با محوریت ارگانهایی چون شهرداری شیراز و سازمان اسناد و کتابخانه ملی مرکز فارس برگزار شد.
استفاده از عنوان محدود از آن جهت است که جای بسیاری از چهره های حوزوی و دانشگاهی در این جمع خالی بود؛ سخن از اساتید گمنامی است که به دلیل پروپاگاندای رسانه ای و شاید عمیق تر از آن، تلاش جمعی انحصار طلب با عنوان صاحب نظر فلسفه یا فرهنگ در شیراز، در ۳۰ سال گذشته امکان مطرح شدن در عرصه های رسانه ای را نداشتند.
در ریشه یابی چرایی موضوع مذکور، نه یک مثنوی که شاهنامه ها باید به رشته تحریر درآورد چرا که ارتباط معناداری میان برجسته شدن «برخی به ظاهر عالِم به فلسفه و فرهنگ» و «جریان فتنه» در استان فارس وجود دارد؛ البته غرض ریشهیابی این موارد نیست چرا که ریشه «فتنه» در استان فارس را نه در دهه ۹۰، که در دهههای ۷۰ و حتی پیشتر از آن در دهه های ۶۰ میباید پیگیر شد؛ نوشتار پیش رو صرفا چیستی بخشی از برنامه های فرهنگی را به تحلیل می نشیند تا بلکه اتمام حجت برای کسانی باشد که نسبت به این جریان ناآگاه بوده و رنگ و لعاب یک مراسم با حضور فرهیختگان، محاسبات درست آنها را مختل می سازد.
جریان شناسی سیاسی موضوعی به نام «فتنه» در استان فارس، نگارنده را ناگزیر از آن می سازد که دانشگاه مطرح استان فارس را در کانون تحلیل قرار دهد، چرا که هیچ جریان اجتماعی نمود بیرونی نمی یابد مگر اینکه برخوردار از یک عقبه فکری باشد؛ از آنجا که آغازین گام در جنبش های اجتماعی، پرداختن به چراییهاست، لذا فلسفه اولین مدخل ورودی به جنبش های اجتماعی است.
زمانی که اساتید به ظاهر برجسته دانشگاه مورد اشاره در حوزه فلسفه (و حتی در حوزه علوم انسانی به ویژه حقوق و علوم سیاسی) را به تحلیل می نشینیم، موضوع برجسته در چگونگی جذب این افراد به دانشگاه رخ می نماید که غالبا افرادی می باشند که در دهه ۶۰ یعنی زمانی که یکی از برندهای خانوادگی شیراز در اوج شهرت و نفوذ خود بود، امکان حضور در دانشگاه مطرح استان فارس را می یابند.
همان برندهایی که با مطرح شدن برخی دیگر از علمای برجسته شیراز در کسوت های اثرگذار استانی، اعتراض را مجاز می شمارند که برای نمونه اعتراض خود را در انتصاب آیت الله حائری شیرازی به عنوان نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز علنی کرده و در زمان اختلاف، فرستاده امام خمینی (ره) را در شیراز مورد اهانت قرار می دهند و این روند در دهه های بعد نیز ادامه پیدا می کند و همه اینها اتفاق میافتد چون فلان شخص، استاد دانشگاه و صاحب کرسی تدریس فلسفه شده است و حال به خود اجازه دخل و تصرف در تمام امورات ولایی و حاکمیتی را میدهد و تصور میکند حق دارد حکم عدم صلاحیت و یا تکفیر برای افرادی که در جبهه فکری مقابل وی قرار دارند صادر کند حتی اگر این فرد، نماینده مقام معظم رهبری در استان باشد!
البته فتنه های شهر راز، در «فتنه» های دهه شصت و هفتاد و هشتاد خلاصه نمی شود و «فتنه های جدیدی» نیز در شیراز ادامه دارد که بصورت خزنده فعالیت داشته و گاه و بی گاه، چنگ بر چهره انقلابیون اصیل به ویژه سکان داران جایگاه نمایندگی ولی فقیه در استان فارس می نوازد؛ «فتنه ای جدید» که ریشه آن را نیز جز در وقایع دهه ۶۰ قابل دسترسی نمی باشد اما فتنههای اخیر ازجمله فتنه سبز از آن روی حائز اهمیت است که به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی، «فتنه» خط قرمز است.
بحث در باب «فتنه» در استان فارس فراوان است که خبرگزاری فارس در سلسله نوشتارهایی بنا بر اقتضا هر از گاهی به آن اشاره می کند، اما غرض از همین مختصر طرح موضوع، یادآوری به برخی چهره های استان فارس می باشد که حضورِ در جمعی را غنیمت می شمارند که های و هوی رسانه ای در معرفی آنها به عنوان چهره فلسفی و فرهنگی در استان فارس و خاصه شهر راز بسیار مؤثر بوده است.
انتهای پیام/